امروزه در جامعه با معضلی روبرو هستیم که نام آن را بیش‌فعالی شغلی می‌گذارم!
شیوع بیش‌فعالی شغلی یک حلقه معیوب است که نتیجه آن افزایش تعداد افراد چندشغله، بیکاری جوانان و کیفیت خروجی مشاغل است!
برخلاف تفکر اکثریت مردم که می‌پندارند با تصاحب چند شغل درواقع پیشرفت می‌کنند و بر کیفیت زندگی خود می‌افزایند، باید گفت بیش‌فعالی شغلی فقط منجر به افزایش زمان کار در زندگی می‌شود و باعث افزایش محسوسی در درآمد نمی‌گردد!
شاید به این سخن ایراد وارد کنید و بگویید اینطور نیست، برای رفع این ابهام مثالی می‌زنم:
فرض کنید در جامعه کوچکی برای ۱۰ نفر مستعد کار ۸ شغل وجود دارد، با این فرض اگر افراد هرکدام یک شغل داشته باشند دو نفر بیکار می‌مانند و آمار بیکاری ۲۰٪ می‌شود و میزان تقاضا برای مشاغل در حد همان ۲۰٪ خواهد بود.
حالا فرض کنید یکی از شاغلین بیش‌فعالی شغلی داشته باشد و بخواهد شغل دیگری اختیار کند، قاعدتا باید با دیگر شاغلین رقابت کند و آن‌ها را بیکار کند، برای این منظور و با توجه به اینکه ایشان در حال حاضر شاغل است و وقت کاری او پر است، باید وقت بیشتری را صرف کارش کند که مطمئنا از کیفیت کار او خواهد کاست از طرفی کارفرما باید دلیل موجهی برای اخراج کارمند خود داشته باشد تا فرد جدید را استخدام کند که این دلیل موجه عمدتا حقوق پایینتر است؛ اگر این فرد بیش‌فعال موفق به کسب شغل دوم شود، یک نفر دوشغله خواهد شد و تعداد بی‌کارها ۳ نفر خواهد شد(۳۰٪ بیکار)!
نتیجه این اتفاق این است که آن فرد دو شغله مجبور است بیشتر کار کند تا دو شغل خود را حفظ کند، کارفرما هم که راضی است چون حقوق کمتری می‌پردازد، پس اشکال کار کجاست؟
اشکال آن‌جاست که آن افراد بیکار وارد رقابت شدیدتری می‌شوند و حاضر به انجام کار با حقوق به مراتب کمتر از آن فرد دوشغله می‌شوند تا ایشان را از میدان به‌در کنند، اگر دو نفر از ۳ فرد بیکار بتوانند موفق به کسب شغل شوند با توجه به حقوق پایینی که درخواست داده‌اند ناچارند دو شغله شوند که درصورت موفقیت آمار افراد دو شغله ۲ نفر، تک‌شغله ۴ نفر و بیکار ۴ نفر خواهد بود!
ادامه این روند ممکن است تا مرز ۲ نفر چهارشغله و ۸ نفر بیکار ادامه پیدا کند و لازمه چنین اتفاقی طمع کارفرما برای حقوق پایینتر(به قیمت ساعت کاری کمتر، قطع مزایای شغلی، بیمه نکردن و...) و خیال باطل پیشرفت و کسب درآمد بیشتر فرد شاغل است!
همکارانی که فکر می‌کنید داشتن چند شغل از زرنگی شماست و آدم توانمندی هستید، تعارض منافع یکی از مشکلات چندشغلی شماست، مشکل دیگر کاهش تعرفه‌ها است که به ضرر خود شما نیز هست.
برای تغییر یک جامعه باید منافع شخصی خودتون رو فراموش کنید تا از منافع جمعی بهره ببرید.
